شاهزاده خانوم روشا

درود بر دوستان امسال هم به مانند سالهای پیشین چهارشنبه سوری از بمباران های تهران فرار کردیم و به منزل مامان پری و بابا سعید (مادربزرگ و پدربزرگ روشا) در شهرک دنج نهال و بذر در کرج پناه بردیم و در محیط آرام شهرک مشغول برگزاری مراسم چهارشنبه سوری شدیم، بسیار خوش گذشت جمعمان کامل بود چون دایی علی و زن دایی ساناز روشا هم از عسلویه تشریف آورده بودند بسیار خوش گذشت، شاهزاده خانوم چون ظهر نخوابیده بود عصری خوابید و بیشتر مراسم چهارشنبه سوری و آتش بازی را خواب بود، اما آخرا بیدار شد و کمی را هم با ما گذروند و از فشفشه بازی هم بدش نیامد، کوچه بسیار شلوغ بود تمام همسایه ها و میهمانانشان بیرون آمده بودند و صدای زیاد موسیقی و رقص و آتش بازی با فوا...

درود بر دوستان شاهزاده خانوم ما هنوز خیلی حرف نمیزنه، خیلی منتظریم تا دایره لغاتش بیشتر از این بشه اما متاسفانه تو حرف زدن خیلی تنبلی میکنه و بیشتر با اشاره منظورش رو میرسونه، مشاورش میگفت ما هم تو این قضیه مقصریم باید وادارش میکردیم به صحبت و خیلی به اشاره هاش پاسخ نمیدادیم، الان هر چی رو که میخواد یا هر کاری داره با اشاره از ما میخواد و خوب متاسفانه ما هم سریع بهش پاسخ میدیم. قبلن (چند ماه پیش) کلماتی مثل " دَر، کی(کلید)، دَدَ(ددر)، آبَه(آب)" رو میگفت اما الان دیگه اون کلمات رو به زبون نمیاره و ما رو حسابی متعجب کرده. در آرامش باشید - بابا و مامان روشا   لغتنامه شاهزاده خانوم - شماره یک چی ...

درود بر دوستان امان از این روشای وروجک، چند ماه پیش که ماژیک مارکر عمو به دستش رسیده بود و یه صفایی به درب منزل مامان بزرگ داده بود، امروز هم که یه خراب کاری اساسی کرده، تا عمه ازش غافل شده لاک رو برداشته و درش رو باز کرده و فرشی که تازه چند روزی بود شسته بودند رو حسابی با لاک نقش و نگار کشیده و صفا داده ،حالا باید ببینیم چطور میشه پاکش کرد. عمه هم که فقط میگه عیب نداره فدای سرش در آرامش باشید - بابا و مامان روشا ...

درود بر دوستان از بس کار و گرفتاری زیاد شده، برای ما که هر دو شاغلیم خیلی سخته و به راحتی نمیتونیم برنامه ریزی کنیم و به طور منظم وقت بزاریم برای گردش های روزانه شاهزاده خانوم، بعضی وقتها میبینی چند روزه شاهزاده خانوم رو از در خونه هم بیرون نبردیم یه روز هم میشه که سه مرتبه میبریمش بیرون حالا برای دور زدن شده یا خرید، خیلی دلمون میخواد به طور منظم و برنامه ریزی شده هر روز ببریمش دوری بزنه چون حسابی تو خونه خسته و کلافه میشه، امیدواریم زودتر کار مامان مارال درست بشه و استعفا بده و بیاد منزل هم خودش اندکی استراحت کنه هم با شاهزاده خانوم وقت بیشتری و بگذرونه. در آرامش باشید - بابا و مامان روشا     یک روز گردشی ...

ادبیات کودکان   خواندن کتاب با نوپایان پیش از خواب خواندن دونفره ی یک داستان، فرصتی است برای شما و فرزندتان که آرامش پیدا کنید و از لحظه های ویژه ی کنار هم بودن لذت ببرید. بیش تر کودکان دوست دارند هنگام خواب شما را بغل کنند و صدای تان را بشنوند . به این ترتیب احساس می کنندکه زمان آماده‌شدن برای خواب فرا رسیده است. کتابخوانی به مدت فقط ده دقیقه در روز، در رشد آن ها تاثیر چشمگیر خواهد داشت. به گونه‌ای رفتار کنید که فرزندتان دوست داشته باشد دوباره این کار را تجربه کند و هر دو با هم از مطالعه ی دونفره لذت ببرید. چه کتابی انتخاب کنیم؟ کتاب های قافیه‌دار و تکرار محور که سبب می‌شوند کودک تان با آن ها بهتر ارت...

درود بر دوستان این روزها به قدری سرمون شلوغه که پاک از وبلاگ شاهزاده خانوم غافل شدیم، البته این طور که از وبلاگ دوستان شاهزاده خانوم هم معلومه ظاهرن، کم و بیش همه مون همینطوری این روزهای پایان سال رو گرفتار و مشغولیم، برای همه ی عزیزان آرزوی موفقیت و شادکامی داریم. در ادامه تصاویری از دوهفته ی گذشته ی شاهزاده خانوم رو منتشر میکنم در آرامش باشید - بابا و مامان روشا بابایی مشغول کتاب خوندن برای شاهزاده خانوم   شاهزاده خانوم مشغول انتخاب DVD   روشا خانوم عاشق بستنی یخی پرتقالی   طبق معمول از صبح تا شب کارت های آموزشی وسط اتاق ولو و شاهزاده خانوم مشغول پرسیدن       این چیه؟ ...

درود بر دوستان امروز شاهزاده خانوم روشا تصمیم گرفتند (البته بابا و مامان به نیابت از شاهزاده خانوم) هدیه هایی بس کوچک و ناقابل اما با یک دنیا عشق و علاقه برای دوستان هم وبلاگیش، الینا، آیسان و روشا یدونه بفرسته. البته  با اینکه هنوز یک ماه تا نوروز مونده اما این هدیه ها پیشاپیش به عنوان عیدی دوستای نازنینش فرستاده شد، امید واریم که ازشون خوششون بیاد و لذت ببرند. امروز بابایی هدیه های الینا جون و ایسان جون رو پست کرد که تا پس فردا به دستشون میرسه و برای روشا یدونه ی نازنین هم که تهران هستند با پیک ارسال میکنه. در آرامش باشید - بابا و مامان روشا ...

درود بر دوستان امشب رفتیم منزل عمو ایمان، یکی از دوستان بابایی، رفتیم که روی ماه دختر کوچولوشون مَها بانو رو ببینیم، امروز دوماه هستش که با ورودش به زندگی بابا ایمان و مامان مریمش رنگ و بوی تازه ای داده، خداوند زیر سایه پدر و مادر حفظش کنه. برای من و مامان مارال هم مروری شد بر خاطرات یک سال و اندی پیش، وقتی روشا کوچولو بود  (شاهزاده خانوم خودش عاشق این جمله است) شاهزاده خانوم هم طبق معمول غریبی و ...، بگذریم.  یه سوتی بزرگ دادیم   یه کیک گرفتیم که روش نوشته بود مها کوچولو، یه عروسک کوچولو هم براش کادو گرفتیم رفتیم کیک رو دادیم و بعد از چند دقیقه عمو ایمان هم کادویی که برای شاهزاده خانوم ما گرفته بود رو بهش داد . ...

درود بر دوستان این سری بارش حسابی برف اسباب خوشحالی و لذت شاهزاده خانوم رو هم فراهم کرد، زمستون پارسال که برای برف بازی هنوز کوچیک بود، امسال هم که تا الان برف خوبی نباریده بود اما این دو سه روز حسابی خوش گذروند، دیشب که بابایی برگشت خونه با شاهزاده خانوم دو تایی تو کوچه حسابی برف بازی کردیم و روشا خانوم از اینکه با گوله برف بزنیش خیلی کیف میکرد، کلی خوشحالی میکرد که میتونه برف ها رو بریزه هوا، بعد از اینکه حسابی بازی کردیم خواستیم برگردیم خونه که شاهزاده خانوم رضایت نمی داد، اما بهش قول دادم اگه فردا هم برف بود میایم با هم بازی میکنیم، امروز هم بابایی زود اومد خونه و با شاهزاده خانوم رفتیم سراغ برف بعد هم که مامان مارال به ما ملحق شد و حس...

درود بر دوستان دیروز هم یه عزیزی برای شاهزاده خانوم هدیه آوردند، خاله حدیث از دوستان عمو علیرضا باز هم به شاهزاده خانوم ما لطف داشتند و براشون هدیه آوردند، چند شاخه گل نرگس به همراه چند تا کتاب شعر و داستان، چند تا کتاب نقاشی، یه بسته مداد رنگی، یه جفت گل سر خوشگل و چند تا استیکر ، شاهزاده خانوم باز هم از خاله حدیث تشکر میکنه و یه بوس آبدار براش میفرسته. در آرامش باشید - بابا و مامان روشا ...