واکسن هجده ماهگی شاهزاده خانوم
درود بر دوستان
دیروز رفتیم مرکز بهداشت واکسن هجده ماهگی شاهزاده خانوم رو زدیم، ابتدا رفتیم برای قد و وزنش، خوشبختانه قدش خوب بود هشتاد سانتیمتر، وزنش نه کیلو ششصد ( متاسفانه وزنش هنوز کمه)، دور سر چهل و هشت و نیم. بعد هم رفتیم خدمت خانوم بهیاری که مسئول واکسن هستش ، ایشون همیشه خوش اخلاق بود اما امروز از شانس ما...، بگذریم، شاهزاده خانوم که تا وارد شدیم گریه رو سر داد رو پای بابا نشست اول واکسنی رو که به دست میزدند رو تزریق کردند بعد هم واکسن اصلی رو که تو پای چپ میزنند که روشا محکم زد به سرنگ و خانوم بهیار دعوامون کرد که تو این بی واکسنی یه واکسن رو هم حروم کردید، خلاصه واکسن رو زدند و شاهزاده خانوم گریه ای عظیم سر دادند بعد ایشان گفتند که قطره فلج اطفال هم نداریم یک ماه دیگه باید تشریف بیارید الان توزیع نشده!! بعد هم که آمدیم منزل کم کم آروم شد و کمپرس سرد کردیم و سر ساعت استامینوفن دادیم و کم کم آروم شد و خوابید، کوچولوی نازنین عصر که بیدار شد تازه درد و گریه و فریادش شروع شد تا اثر دارو از بین میرفت دردش شروع میشد و ناله های این نازنین در فضای خونه میپیچید خوشبختانه با دادن به موقع دارو تب زیادی نکرد اما تا امروز بعد از ظهر درد داشت و پایش رو هم نمیتونست راحت تکون بده. روزهای خیلی بدی رو گذروندیم. امیدواریم همیشه تن درست و سالم باشه این دلبر زیبای ما.
شاد باشید - بابا و مامان روشا
*
*
*
*
*