روشاروشا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

شاهزاده خانوم روشا

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

1392/10/18 23:37
نویسنده :
980 بازدید
اشتراک گذاری

درود بر دوستان

چند روزی بود حسابی مشغول و درگیر کارها بودیم که نرسیدیم پست جدیدی برای وبلاگ شاهزاده خانوم بزاریم، دیشب هم که اومدیم سراغ وبلاگ دیدیم سایت برای بروز رسانی بسته است، تا الان که درخدمت دوستانیم، تو این مدت باز هم درگیر شیر شاهزاده خانوم و ریفلاکسش که اندکی برگشته بودیم، همچنان از شیر خبری نیست با لطف دوستان یک نان اچ ای و دوتا ببلاک کامفورت با تاریخ بالا پیدا کردیم اما کلن شاید برای کمتر از سه هفته کافی باشه و باز روز ازنو...

در آرامش باشید - بابا و مامان روشا

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

 یه پارک سه نفره در هفته ای که گذشت

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

*

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

*

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

*

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

*

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم لم داده رو تابش اما رو زمین مشغول تماشای تلویزیون

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

بابا پیشی و روشا پیشی، ماسک هایی که تو نمایشگاه اسباب بازی به بابایی داده بودند

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم مشغول نقاشی با مداد رنگی های تازه اش

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

روشا خانوم مشغول تکمیل پازل

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم مشغول مرتب کردن کشوی پوشک ها - ول کن هم نبود

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم غرق در مطالعه

 

 

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

همچین کتاب رو گرفته دستش داره میخونه که آدم فکر میکنه تمام مطالبش رو میفهمه

شاید هم میفهمه

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم مشغول موز پراکندن به جای خوردن

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

روشای عزیز مشغول تناول غذا با تمام وجود

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

شاهزاده خانوم همیشه فقط با شکلات ها بازی میکرده ایندفعه یه پاتک هم بهشون زد و یک دفعه دیدم مشغول تناول شکلات ها شدند از هرکدوم یه گاز

شاهزاده خانوم روشا در چند روزی که گذشت

من نمیدونم بچه های خارجی ها تناسب دست و پاشون با بچه های ما فرق میکنه؟!

مامان روشا براش یه سوییشرت و شلوار خرید شلوارش کاملن اندازه است شاید هم کمی بزرگه اما آستین سوییشرتش کوتاست !!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ملیکا
19 دی 92 0:37
چی بگم؟ از دست شیطونت ما؟ دوسش دارم. . . . . . . . . . . . . I LOVE YOU ROOSHA . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. .
جیران بخشنده
19 دی 92 18:59
عزیزم امیدوارم این معضل شیر حل بشه راستی لباست تو عکس آخر خیلی بهت میاد

پاسخ
مرسی خاله ی مهربونم
آتنا مامانیه روشا یدونه
21 دی 92 11:54
چه خوب توی این فصل سرما حوصله پارک رفتن دارید . خوش باشید . عکس آخری شاهزاده خانوم خیلی زیباست سویشرتش خیلی بهش میاد . منم بعضی وقتها این معضل نا هماهنگی آستین و قد لباس روبرای روشا دارم آخر سر مجبورم سایز بزرگ بردارم .

پاسخ
آخه خیلی وقت بود روشا رو از خونه بیرون نبرده بودیم طفلک دیگه کلافه شده بود از بس هوا آلوده بود مرسی عزیزم
محبوبه مامان الینا
23 دی 92 7:32
سلام و درووووووووووووود من قبلا واسه این پست کامنت داده بودم اما گویا بدستتون نرسیده! من شکلاتهای رورو همه طعمهاشو خیلی دوست دارم مخصوصا طعم قهوه ش عکسها محشرن از دیدن تک تکشون واقعا لذت بردمخدا حفظش کنه کتاب ِ پیامبر و دیوانه عجب غرق هم شده خانوم خانوما کتاب ِ کودکانه؟ در مورد سایز لباسها هم من اوایل این مشکلو داشتم اما الان بلوز رو اندازه میزنم میخرم چون شلوار ها همیشه بلندترن و میشه اندازه شون کرد اما آستینو نمیشه کاریش کرد ای جان خرگوش کوچولوی ملوسک ِ عروسک

پاسخ
الهی، دستت درد نکنه محبوبه جان اما کامنتت به دستم نرسیده، لطف داری، این فسقلی تا کتاب میبینه میره سراغش کاری هم نداره عکس داره یا نه، روزی بیش از بیست بار براش کتابهای خودش رو میخونیم حتمن خواسته تنوع بشه آره منم برای خریدن لباساش سایز میزنم اما چون از این لباس همین یه دونه بود تصمیم گرفتم با توجه به بزرگی سایزش بخرمش اما...
مامان ایسان
26 دی 92 16:44
وای کی بشه هوا دوباره خوب بشه که بتونیم باز بریم پارک اخه خیلی هوا سرده عزیزم چه قشنگ کتاب میخونه ایسانم عاشق کتاب شده خیلی البته بیشتر مامانم براش میخونه اونم نه داستان کتاب رو کلی قصه فل بداهه از خودش در میاره چند بارم همون قصه رو تکرار باید بکنه تا ایسان خانم دست از سرش برداره لباسش خیلی خوشگل حیف باشه که یهش کوتاه شده

پاسخ
خدارو شکر اونجا حد اقل هوا آلوده نیست اینجا هوا گرم هم باشه اینقدر آلوده است که بزور میریم بیرون اینقدر فسقلی رو نبرده بودیم بیرون که کلافه شده بود/ از کتاب نگو که کشته مارو الان چند روزیه همه کتابهارو جمع کردیم فقط مجله های نبات کوچولو رو دم دست گذاشتیم و خونه مامان بزرگش چندتا کتاب داره / آره خیلی لباسه حیف شد