روشا در بهار نود و سه - هفته ی اول
درود بر دوستان
نوروز بر شما فرخنده باد
خدارو شکر باز بهار آمد و تهران روی آرامش، هوای پاک و خلوتی را به خود دید، برای همه عزیزان در این سال جدید آرزوی شادی و سلامتی و برکت داریم و امیدواریم در این روزهای بهاری لحظه های خوشی را سپری کنند، امسال بعد از سال تحویل رفتیم منزل مامان اعظم و عمه پریوش برای عرض تبریک نوروز، روز اول هم مامان بزرگ و دایی و خاله ی شاهزاده خانوم تشریف آوردند منزل ما و به اتفاق رفتیم برای عیددیدنی منزل دایی ها و خاله های مامان مارال، خوشبختانه همه ی این بزرگواران در منطقه ی شرق تهران هستند و عید دیدنی رفتن منزل همشون در یک روز کار دشواری نبود، منزل دایی حسین مامان به دو نیت رفتیم هم عید دیدنی هم دیدن دوقلوهای تازه به دنیا اومده دخترخاله فریده ی مامان مارال کوچولوهای نازی به نام های علی و دانیال البته سه ماهی بود که به دنیا اومده بودند اما چون زود به دنیا اومده بودند ممنوع الملاقات بودند و توعید افتخاردیدنشون روداشتیم خداوند حفظشون کنه خیلی ناز بودند، یه عید دیدنی دیگه هم رفتیم که اون هم به همین دو مناسبت بود،منزل دایی ناصر مامان مارال و دیدن گل پسر آقا امیر پویا پسر دایی مامان مارال به نام آیهان که متاسفانه نتونستیم خودشون رو زیارت کنیم چون ایشون هم زود به این دنیا تشریف آورده بودند و هنوز اجازه ملاقات نداشتند و فقط هدیه ی ایشون رو تقدیم پدر گرامیشون کردیم تا در آتیه آیهان خان رو هم از نزدیک ببینیم، بعد از این چهار منزل عید دیدنی در راه در رستورانی شام صرف کردیم و راهی کرج شدیم منزل بابابزرگ شاهزاده خانوم که خدمت ایشون هم عید رو تبریک بگیم و دو سه روزی هم اونجا مزاحمشون بشیم، اونجا هم تا چهارم ظهر ماندیم و برگشتیم تهران، در کرج هم دایی بهمن و خاله رفعت مامان مارال رو زیارت کردیم همچنین دختر خاله آزاده رو با دوتا پسر گلشون آقا سپهر و آقا سپنتای کوچولوی با مزه و دوست داشتنی، بعد هم از آنجایی که از امروز مامان مارال مجبور بود بره سر کار برگشتیم و همچنین برای جشن تولد شاهزاده خانوم که زودتر برگزار میشه هم آماده بشیم.
شاد باشید - بابا و مامان روشا
هفت سین 1393
شاهزاده خانوم مشغول گاز زدن سیب هفت سین
شاهزاده خانوم در حین دریافت عیدی از عمه پریوش
شاهزاده خانوم در حین بازکردن کادوی مامان اعظم
روشا خانوم کیف مامان پری رو برداشته که بره عید دیدنی
روشا خانوم تو ماشین دایی علی در راه عید دیدنی - بسیار پشت فرمون نشستن رو دوست داره - هوای کرج بسیار سرد بود
مشغول بازی در حیاط منزل پدر بزرگ
مشغول خوش گذرونی در کنار شکوفه ها
مشغول گشت و گذار در فضای سبز روبروی منزل
روز آخر قبل از برگشت به تهران - خسته از شیطونی ها
سپهر و سپنتا پسر های گل دختر خاله آزاده - سپنتا در حال ژست عکس
یک عکس سه نفری (سپهر، سپنتا، روشا)
شاهزاده خانوم به هیچ طریقی راضی نشد بیاد در کنار سپنتا بشینه برای عکس آخر تو بغل خاله نشست و عکس گرفت
علی و دانیال، دوقلوهای تازه متولد شده ی دختر دایی فریده