روشاروشا، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

شاهزاده خانوم روشا

روشا و میشکا

1393/10/11 3:12
نویسنده :
1,057 بازدید
اشتراک گذاری

درود بر دوستان

امشب رفتیم منزل همکار مامان که چند وقتیه ازدواج کردن جهت عرض تبریک و تقدیم هدیه، این همکار مهربون مامان، همون عزیزی هستند که توکا (کاسکوی ما) رو ازمون خریدند. با اینکه خیلی دوستش داشتیم اما به خاطر تشریف آوردن شاهزاده خانوم مجبور شدیم بدیمش بره، بگذریم... ایشون توکا رو منزل مادر بزرگوارشون گذاشتند و بعد از ازدواج برای خودشون هم یه کاسکوی دیگه به نام میشکا خریدند که بسیار با هوش و دوست داشتنیه. روشا هم خیلی ازش خوشش اومده بود و باهاش سرگرم بود اما متاسفانه غفلت دو ثانیه ای ما باعث شد که شاهزاده خانوم دستش رو ببره تو قفس و میشکا خانوم هم از فرصت استفاده کرد و انگشت روشا رو گاز گرفت البته به جهت بازی اما خوب چون قدرتشون زیاده و انگشت فرشته کوچولوی ما بسیار ظریف و ضعیف، هم بسیار دردش اومد و هم خونی سرازیر شد که مجبور شدیم برای اولین بار از چسب زخم برای دست شاهزاده خانوم استفاده کنیم. حالا تو این وضعیت کی میتونست شاهزاده خانوم رو آروم کنه. تا آخر مهمونی هم نزدیک قفس نشد اما میشکا مرتب براش بوس میفرستاد و شیرین زبونی میکرد. این هم از داستان روشا و میشکا.

تن درست باشید - مامان و بابای روشا

آرام

آرام

آرام

آرام

آرام

آرام

آرام

پسندها (5)

نظرات (4)

دوستدار کوچولوها
12 دی 93 10:11
سلام شاهزاده خانم من الهی بگردم خاله جونم خاله خیلی ناراحت شدم اون طوطی با اون نوکش دست ادم بزرگو گاز بگیره درد داره چه برسه دستای ظریفه شاهزاده خانم قربونش برم خاله نبینم اشکاتو خوشگلم خاله خیلی دوست دارم نمیتونم اصلا گریهو زخمی شدن یه بچرو ببینم ایشالله واسه پرنسس خانم ما دیگه ازین اتفاقا نیفته و همیشه شاد باشه یه بوس ابدار واسه صورت ماهو دستایه کوچولوتکه زخمی شده

پاسخ
مرسی خاله جونی خیلی مهربونی
محبوبه مامان الینا
13 دی 93 7:44
الهههههههههیعزیزمعکس آـخر خیلی ناراحتم کرد نازی جیگر طلای خاله. بس که شیرین و خواستنی هستی همه حتی میشکا میخوان بخورنت عزیزم

پاسخ
مرسی خاله ی عزیزمالینا جونم رو ببوس
افسانه
14 دی 93 0:13
سلام عزیزم . الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ! نبینم هیچوقت چشمای شازده خانوم گریون باشه . چه بغضی هم کرده نازگلم ! همسایه ما هم یه دونه داشتن . خیلی بامزه حرف میزد . حتی صدای زنگ تلفن خونشون رو هم تقلید می کرد و در میاورد . ایشالله دست کوشولوش زود خوب میشه دختر ناز هم زود یادش میره . مامانش هم دستشو هم لپشو ببوسین .

پاسخ
مرسی خاله ی مهربونم روشای گلم رو ببوس
آتنا مامانیه روشا یدونه
15 دی 93 18:13
عزیزم چه قدر عکس آخریش دلمو سوزوند

پاسخ
ما که اشکمون اونجا در اومد خود بچه ام هم از گزیه ضعف کرد